5 تصور غلط فريلنسرها دربارهي ارزش واقعي كار خود
آيا شما هم به عنوان يك فريلنسر، با اين كه بيش از حد كار ميكنيد؛ هنوز كمدرآمد ماندهايد؟ در ادامه، تصورات غلطي را كه ميتواند مانع از كسب درآمد واقعي و دانستن ارزش حرفهاي كار شما شود را بررسي ميكنيم.
آيا تا به حال از يك شركت يا وبسايت فريلنسينگ ايميلي اميدوار كننده دربارهي درآمد شگفتانگيز دريافت كردهايد؟ به نظر همه چيز خارقالعاده ميرسد تا زماني كه به شما بگويند «با توجه به بودجهي محدود ما، فقط ميتوانيم به شما (X) تومان بپردازيم» و اين رقم به ميزان قابل توجهي كمتر از آن چيزي است كه شما انتظار داريد تا براي كارتان دريافت كنيد. با اين حال به هر دليلي، كار را به مبلغ پيشنهادي آنان انجام داده و تحويل ميدهيد. شايد علت آن اين باشد كه شما ميخواهيد تجربه بيشتري در فريلنسينگ كسب كنيد، مجبوريد تا هرچه سريعتر مقداري پول به دست آوريد (حتي اگر مبلغ پرداختي كمتر از آنچه نياز داريد، باشد) يا حتي اميدواريد كه انجام خوب كار كنوني منجر به دريافت دستمزد بيشتر در دفعات بعدي شود.

حقيقت اين است كه ممكن است متوجه اين نكته نشويم كه وقتي براي كار خود ارزش قائل نيستيم، نتيجهي انجام آن فقط بر ما تأثير نميگذارد؛ بلكه بر روي شركتها، خانوادهي ما و همه افراد جامعه تأثيرگذار است. مدتها از زماني كه افراد تمام زندگي حرفهاي خود را در يك شركت، تجارت يا سازمان واحد كار ميكردند، گذشته است. فريلنسينگ در بسياري از زمينهها و به طور فزايندهاي رواج يافته است. به عنوان مثال، در بزرگترين اقتصاد حال حاضر دنيا يعني ايالات متحده آمريكا، حدود 35 درصد از جمعيت در سال 2019 به عنوان فريلنسر كار كردهاند كه 5 درصد افزايش نسبت به سال 2014 از خود نشان ميدهد. از آنجايي كه اين نوع از كار به تدريج به بخش بزرگي از اقتصاد تبديل ميشود، دانستن نحوهي رشد براي فريلنسرها بسيار حياتي است. تصورات غلطي كه فريلنسرها نسبت به خود دارند، به ويژه در مورد پولي كه دريافت خواهد كرد، را بهتر است افسانه ناميد، زيرا بسياري از فريلنسرها نيز در ابتدا و پيش از رويارويي با واقعيت چنين تصوري دارند.
افسانهي شماره 1: «اگر كارم را خوب انجام دهم، مشتري ارزش آن را ميبيند و در آينده، دستمزد بيشتري به من مي پردازد.»
اين رويكرد غلط است، زيرا در نهايت باعث كاهش ارزش كار فريلنسرها ميشود. اگر مشتري شما را استخدام كند به اين دليل است كه شما به وضوح، يك مجموعهي مهم و ارزشمند از مهارتها داريد. بنابراين، شما مستحق دريافت دستمزدي قابلقبول نسبت به كاري كه انجام ميدهيد هستيد؛ دستمزدي كه نشاندهندهي ارزش واقعي كار شما باشد.

علاوه بر اين، قيمتهايي كه فريلنسرها از مشتري ميپذيرند در نهايت تعيين استانداردي براي بقيه همكاران آنهاست. اگر اكثر فريلنسرها دستمزدهاي كم را بپذيرند، اين نرخ براي مشتريان آتي اين خدمات فريلنسري كاهش مييابد و مذاكره براي دستمزد بهتر را براي آنها دشوار ميكند. براي جلوگيري از اين اتفاق، فريلنسرها بايد در مورد نرخ، هزينه و تجربهي خود با مشتريان خود محدوديت كمتري اعمال كنند. اين به همهي افراد درگير در كار اطلاعاتي را ميدهد كه براي تصميمگيري بهتر نياز دارند. به طور آشكار، اگر چه صحبت از تجربيات خود احساس ناخوشايندي در شما ايجاد ميكند؛ اما انجام اين كار مي تواند به عنوان استانداردي براي پرداخت عادلانهتر به شما و ديگران منجر شود. «شفافيت، تفاوت ايجاد ميكند.»
اما، سؤالي كه در اينجا مطرح ميشود اين است كه «دستمزد قابل قبول چيست؟» در حقيقت، هيچ پاسخ سادهاي وجود ندارد و اين ميزان براي هر كسي متفاوت است. ميتوانيد با همكاران فريلنسر در رشتهي خود صحبت كنيد تا بفهميد كه در حوزهي شما چه استانداردي در نظر گرفته شده است. توصيه ميشود براي انواع كارهايي كه انجام ميدهيد «منوي قيمتگذاري» اختصاصي خود را ايجاد كنيد كه ميتواند به عنوان يك مرجع براي شما، همصنفان و مشتريان بالقوهي شما باشد. «اگر منويي با قيمتهاي مختلف داشته باشيد، مردم ميدانند كه هدف شما از كاري كه ميكنيد، جدي و حرفهاي است.»
افسانهي شماره 2: «براي ايجاد يك درآمد مناسب و معقول، بايد هر كاري را كه پيشنهاد ميشود، انتخاب كنم. حتي ممكن است برخي از كارها را بدون پرداخت حقوق انجام دهم، فقط براي اين كه بتوانم تجربه به دست آورم.»
قابل فهم است كه وقتي كاري را شروع ميكنيد و بيعانه ميگيريد، ميخواهيد همهي آنچه را كه تعيين شده است، تمام و كمال از مشتري بگيريد؛ اما در چه حد از انجام كار شما كيفيت و و حجم كار كافي ميدانيد؟ فقط به اين دليل كه فكر نميكنيد «به اندازهي كافي» با تجربهايد، به آن معني نيست كه بايد كسر شدن از مبلغ تسويه حساب را بپذيريد. خبرگي در فريلنسري به مهارت و دانش شما بستگي دارد و شما احتمالاً زمان و انرژي قابل توجهي را صرف تسلط بر كار خود كردهايد؛ خواه نويسندگي، عكاسي، فناورياطلاعات، مهندسي يا حقوق باشد، همهي اينها مهارت نياز دارد. بنابراين، اگر آنچه براي انجام يك كار مشخص براي مشتري لازم است، را در مجموعهي مهارتهاي خود داريد، پس همين اندازه كافي است. چون اگر شما به اندازه كافي براي انجام كار خوب هستيد، پس آنقدر خوب هستيد كه بتوانيد براي آن حقوق دريافت كنيد؛ و حتي اگر فكر ميكنيد فرصتي براي پيشرفت شما وجود دارد، باز هم لياقت اين را داريد كه در ازاي كار خود پول بگيريد، نه فقط از در ازاي «تجربه» آن را انجام دهيد.
يكي از راه هاي بررسي اين مسئله اين است كه اگر افرادي به شما مراجعه ميكنند و از شما ميخواهند كاري را انجام دهيد، مهم نيست كه مهارت خود را چگونه ميبينيد؛ چون اگر ديگران از شما درخواست كمك ميكنند به اين دليل است كه مجموعهي مهارتهاي شما براي ديگران ارزشمند است.
افسانهي شماره 3: «اگر ميخواهم كار را به عنوان يك فريلنسر انجام دهم، نمي توانم خيلي وسواسي انتخاب كنم، اين كار ميتواند به شهرت من لطمه بزند و ديگر كار خوبي دريافت نكنم.»
وقتي فريلنسينگ ميكنيد، ذهنيت «متقاضي نميتواند انتخابكننده باشد»، غلط است. مهم است كه در مورد نوع كاري كه به دنبال آن هستيد، داراي قدرت تشخيص و انتخاب باشيد. فقط به اين دليل كه نگرانيد كه «سختگير» به نظر برسيد، نبايد به خود فشار بياوريد كه كاري را كه نميخواهيد يا خلاف ارزشهاي شما است را قبول كنيد و انجام دهيد. شروع به كاري كه از انجام آن ناراضي هستيد باعث ايجاد احساسات منفي مانند خشم و كينه در شما ميشود. همچنين، «بله گفتن» به فرصتهاي نامناسب يا كمپرداخت ميتواند شما را در روي تردميلي بيپايان از كار و اضافه كاري بيش از حد بگذارد. شايد نگران اين باشيد كه اگر يك يا چند كار را رد كنيد، چيز ديگري به شما پيشنهاد نشود؛ اما بيرون از ذهن شما و در دنياي واقعي، كارهاي بسيار بيشتري از آنچه فكر ميكنيد، وجود دارد و فرصتها محدود نيست.
افسانهي شماره 4: «من يك فريلنسر هستم نه يك كاسب. بنابراين، در چانهزني با مشتريان مهارتي ندارم.»
فريلنسرهاي عزيز! وقت آن است كه در هويت خود تجديدنظر كنيد. اگر شما مجبوريد به برند شخصي، مشتري يا دستمزد خود فكر كنيد، پس شما در حال تجارت هستيد و يك كاسب هستيد. شما به عنوان يك فريلنسر، رئيس و كارفرماي خودتان هستيد و تخصص شما چيزي است كه باعث كسب درآمد شما ميشود. وقتي فريلنسرها خود را كاسب نميدانند، ناخواسته از ميزان تخصص و در نتيجه حرفهاي بودن كارشان ميكاهند. هنگامي كه ما شروع به درك اين واقعيت ميكنيد كه كار ما داراي ارزش ذاتي است و اينكه مشتريان ما با استفاده از آن درآمد يا اعتبار كسب ميكنند، پس ميتوانيد جلوي بذل و بخشش آن را بگيريد و آنچه در ازاي آن ميخواهيد را تمام و كمال دريافت كنيد.

به ياد داشته باشيد كه هر زمان، فرصتي را قبول يا رد كرديد، در حال تصميمگيري در مورد تجارتتان هستيد. مسئوليت اعمال خود را به عهده بگيريد و اين مورد مهم را بدانيد كه انتخابهاي شما، شكلدهندهي كار و آيندهي حرفهاي شما خواهد بود؛ لذا، هرگز نترسيد كه از فريلنسرهاي همكار براي هر كاري كه براي شما ناآشناست يا تازگي دارد، مانند عقد قرارداد، كمك بخواهيد. جدي گرفتن فريلنسينگ براي شما بايد فراتر از ديدگاه مشتريان و حرف مردم باشد؛ بايد در مورد چگونگي تصور شما از خودتان باشد.
افسانهي شماره 5: «من مداوماً با فريلنسرهاي هم حوزهي خود در رقابتم، بنابراين اگر پيشنهادهاي كمدرآمد را رد كنم، مشتري شخص ديگري را پيدا خواهد كرد.»
فريلنسرها اغلب احساس ميكنند كه قصد دارند يك ماهي بزرگ را در كنار يك استخر كوچك صيد كنيد و فكر ميكنند اگر آنقدر خوششانس باشند كه آن را بگيرند، برنده شدهاند و شخص ديگري باخته است و بالعكس. اما در حقيقت، استخر فرصتها بيشتر شبيه اقيانوسهاي پهناور و عميق ماهيهاي بسيار زياد و متنوع است. يك راه خوب براي گسترش فرصتهاي شما اين است كه با همكاران فريلنسر خود تعامل داشته باشيد تا در مورد برنامهها و دورهميهاي احتمالي فريلنسران اطلاعات كسب كنيد. وقتي با ديگر فريلنسران روبرو ميشويد، در مورد كار با آنها صحبت كنيد، با آنها در تماس باشيد و مرتباً با بهانههاي كوچك دور هم جمع شده و در مورد تجربيات و پروژههاي اخير و آيندهي خود صحبت كنيد. همچنين ميتوانيد به رويدادهاي حرفهاي برويد كه به فريلنسرها و شبكهسازي آنان با يكديگر كمك ميكنند يا به فضاهاي كار اشتراكي برويد. صحبت با ديگر فريلنسرها به اين معني است كه شما بايد ديگر آنها به عنوان رقيب نبينيد و شروع به پذيرفتن آنها به عنوان متحدان و طرفداران خود كنيد و با آنان در مورد كار، دستمزد و مهارتهاي خود گارد بازي داشته باشيد.